YAS COMPUTER

HOME OF MOVIE

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه



چند روزی است که فیلم جدید جیمز کامرون به نام Avatar اکران شده است. فیلمی که اگر آن را ببینید تمام تصورات شما را از جلوه های ویژه و تکنولوژی متحول خواهد کرد و در واقع درب جدیدی در صنعت سینما محسوب می شود. اگر به نظرتان فیلم Dark Knight خوب بوده یا اینکه Transformers را فیلمی پر از جزئیات و هیجان می دانید، باید بدانید که آواتار این فیلم ها را به راحتی تا می زند و درون جیب اش قرار می دهد!

فیلم در زمان آینده اتفاق می افتد و در مورد یک نظامی معلول است که به سیاره ای به نام پاندورا می رود تا در آنجا ماموریت ای غیرعادی را انجام بدهد...


طرح فیلم از سال ۱۹۷۷ یعنی حدود ۳۳ سال پیش توسط جیمز کامرون ریخته شده. وقتی که وی برای بار اول در مورد طرح اش با تیم فنی صحبت کرده، به وی گفته شده بود که امکان ساخت چنین فیلمی با تکنولوژی فعلی وجود ندارد. و او مجبور شد تا بعد از ساخت فیلم تایتانیک ( اثر مشهور دیگر این کارگردان ) صبر کند.

این بار کامرون وقت بیشتری برای تکنولوژی مورد نیاز گذاشت. فیلم جدید به دوربین های پیشرفته ی HD ای نیاز داشت که امکان تصویر برداری به صورت دو بعدی و سه بعدی را داشته باشند و افراد هنگام تماشای یک فیلم طولانی سه ساعته دچار سردرد نشوند.
 



این نخستین فیلم سینمایی کامرون بعد از تایتانیک در سال ۹۷ است و گفته می شود که این کارگردان بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار برای ساخت آن هزینه کرده است. چیزی که آن را پر هزینه ترین فیلم تاریخ و پر فروش ترین فیلم تاریخ کرده است.

---------------------------------------------------------------------------------

The Twilight Saga 2 New Moon



ژانر: درام ، فانتزی ، ترسناک

بازیگران:

Kristen Stewart
در نقش
Bella Swan
Christina Jastrzembska
در نقش
Gran / Bella
Robert Pattinson
در نقش
Edward Cullen
Billy Burke
در نقش
Charlie Swan
Anna Kendrick
در نقش
Jessica
Michael Welch
در نقش
Mike
Justin Chon
در نقش
Eric
Christian Serratos
در نقش
Angela
Taylor Lautner
در نقش
Jacob Black
Ashley Greene
در نقش
Alice Cullen
Jackson Rathbone
در نقش
Jasper Hale
Russell Roberts
در نقش
Mr. Berty
Cam Gigandet
در نقش
James
Michael Sheen
در نقش
Aro
Jamie Campbell Bower
در نقش
Caius

فیلمنامه: Melissa Rosenberg ، Stephenie Meyer

محصول کشور: آمریکا

زمان فیلم: 130 دقیقه

نام های دیگر این فیلم:
New Moon (USA) (informal title)
The Twilight Saga: New Moon (USA) (promotional title)
Twilight 2 (USA) (informal title)
Twilight: New Moon (USA) (informal title)
Untitled Sports Movie (Canada: English title) (fake working title)


خلاصه داستان فیلم:
بلا همچنان عاشق ادوارد هست تا اینکه آلیس که یکی ازخون آشام هایی است که با خود عهد بسته اند تا از خون انسان ها نخورند تصمیم میگیرد تا بلا را به یک مهمانی خصوصی به مناسبت تولد هجده سالگی اش دعوت کند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه بلا انگشت خود را زخمی می کند و خون آشام ها با دیدن خون او تحریک می شوند و بلا برای نجات خود تصمیم به ترک واشنگتن می گیرد. در ابتدا او تمام ارتباطاتش با بیرون را قطع کرده و با دوست دوران کودکی اش یعنی جیکوب زندگی میکند. اما چیزهایی برای جیکوب اتفاق می افتد که... 
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
2012

نگاهی به فیلم 2012 آخرین ساخته رولند امریش...

رولند امریش کارگردان آلمانی الاصل شاغل در هالیوود، یکی از شاخص‌ترین فن‌سالاران کارخانه رویاپردازی است.
فیلم‌های امریش معمولا چندان موردتوجه منتقدان قرار نمیگیرد ولی در عوض گیشه پررونق و توجهی که تماشاگران در سراسر دنیا (و نه فقط در آمریکا) به آثارش نشان میدهند، موجب شده تا او یکی از موفق‌ترین کارگردانان فعلی آمریکا نام بگیرد.

«2012» آخرین ساخته این فیلمساز در کنار توفیق در گیشه، توانسته حس احترام و ستایش منتقدان را نیز برانگیزاند؛  به طوری که حتی برخی از کسانی که فیلم‌های قبلی امریش چون «روز‌استقلال»،‌«گودزیلا» و «میهن‌پرست» را زیر تیغ نقد برده بودند نیز این‌بار تسلط کارگردان بر تکنیک و تواناییاش در خلق حماسه‌ای عظیم را تایید کرده‌اند.

2012 البته فیلم نخبه‌گرایانه‌ای به شمار نمیآید. این فیلمی نیست که علاقه‌مندان جدی سینما را به وجد بیاورد ولی قطعا آزارشان نیز نمیدهد و اگر کسی دو پرده اول را دنبال کند، در ادامه، جذب داستان و اتفاقات آن  میشود.

در 2012 کارگردان کوشیده تا زبانی جهانی داشته باشد و به همین دلیل است که فیلم حتی در کشوری چون چین نیز پرفروش میشود. این فیلم بار دیگرنشان میدهد که پیشرفت‌های تکنولوژیک و جلوه‌های بصری تنها در صورتی میتوانند تاثیری عمیق را بر پرده نقره‌ای به دنبال داشته باشند که یک فن‌سالار پشت دوربین ایستاده باشد. امریش به عنوان یک تکنیسین کار بلد، موفق شده فیلمی مهیج و سرگرم‌کننده بسازد که البته در لایه‌های زیرینش حرف‌هایی را نیز برای گفتن دارد.

در روزگاری که بسیاری از  تولیدات جریان  اصلی سینمای آمریکا، حقیر و کم‌قدر به نظر میرسند، 2012 ارزش دیده‌شدن بر پرده بزرگ سینما را دارد. بدیهی ا‌ست که امریش فاقد خلاقیت جیمز کامرون و نبوغ کریس‌نولان باشد ولی در مقام کارگردان چند سرو‌گردن بالاتر از بسیاری از فیلمسازانی ا‌ست که در این‌ سال‌ها درام‌های حماسی- تخیلی ساخته‌اند. در مورد بسیاری از  فیلم‌های عظیم از صفت «خوش‌ساخت» استفاده‌های نابجایی میشود ولی در مورد 2012 به نظر میرسد که انتساب چنین صفتی برازنده فیلم است.

این فیلم برگرفته از اعتقادات مایا و تقویم باستانی این قوم (Long Count Calendar) و واقعه بزرگ 2012 است. گفته میشود در سال  2012 سیاره‌ها و هر چه در آن است تحولی گسترده را تجربه میکنند و بعد از آن دوره جدیدی از زندگی آغاز میشود.

به خاطر تشعشعات ناگهانی خورشید حرارت هسته زمین به درجه بیسابقه‌ای رسیده و پوسته زمین به حرکت در میآید. نتیجه تمام این اتفاقات، سناریویی شد که در آن، اقیانوس آرام طغیان کرد و پارک ملی «یلواستن» با زمین‌لرزه شدیدی از بین رفت و سونامی بزرگی در جوار سواحل اقیانوس‌ها اتفاق افتاد. این فیلم روی شخصیت‌هایی متمرکز است که هر کدام به نوبه خود از این فاجعه بزرگ فرار میکنند و به سمت یک کشتی در هیمالیا رهسپار میشوند. این کشتی توسط دانشمندان همه جهان ساخته شده است که بتواند تا آنجا که ممکن است جان انسان‌ها را قبل از فاجعه نجات دهند.

دن‌کویز‌ در واشنگتن پست درباره فیلم چنین مینویسد:آیا جهان واقعا به پایان میرسد؟ این سوالی است که مایاهای باستان هیچ‌وقت به آن جوابی ندادند؛ البته این تنها چیزی نیست که با دیدن فیلم در شگفتی بسیار با آن مواجه میشوید. 2012 با زیباترین صحنه‌ها برای از بین بردن تمام جهان، بهترین فیلم امریش است.

این فیلم از عدم درک اعتقادات مایاها مطابق با تقویم باستانی آنان که روز قیامت را تعیین کرده‌اند، شروع میشود. امریش با استفاده از تاریخ ساختگی با بعضی از علوم‌ساختگی، تئوریهای خارج از منطق درباره شراره خورشیدی،  نوترون داغ شده، هسته زمین و خرج میلیون‌ها دلار، اثری خلق کرده که از دیگر فیلم‌های تخیلی او مانند،«روز استقلال» (1996) و «روز پس  از فردا» (2004) به مراتب زیباتر و غنیتر است.

2012 فیلمی است درباره فاجعه‌ای بزرگ که یکباره زمین توسط شهاب سنگ‌های عظیم متلاشی میشود. کاخ سفید یکباره منفجر میشود و به نتیجه طبیعی آن نیز میرسد؛ پایان واقعی دنیا.

اگر فیلم‌های دیگر، پر از سکانس‌های انفجار است، 2012 حکم یک بمب اتمی را دارد با وسعت انفجاری که منطقه «یلو‌استن» آمریکا را از روی نقشه محو میکند. اگر فیلم‌های دیگر زمین لرزه داشتند، 2012 کل کالیفرنیا را در زیر مواد مذاب‌ در دریا غرق میکند. اگر در فیلم‌های دیگر میلیون‌ها نفر کشته میشدند، در 2012 انسان‌های بیشماری، بدون هیچ جراحتی در جا کشته میشوند. احتیاجی به گفتن ندارد که 2012 کاملا تخیلی است؛ از آن نوع فیلم‌هایی که بیننده را در حال انتظار میگذارد.

در صحنه‌ای بعد از دیدن جمعیت زیاد هندیهایی که از موج  بزرگ نجات پیدا کرده‌اند، شخصی اصرار دارد که سگ سفیدی از راه باریکی عبور کرده و در میان بازوهای صاحب خود قرار گیرد یا در حالیکه سفینه در حال فرورفتن در میان یخ‌هاست، پدری به پسرش ابراز محبت میکند. فیلم امریش با رعایت چنین جزئیاتی ا‌ست که میتواند تماشاگر را در کنار سکانس‌های عظیم با نمایش نکاتی به ظاهر کوچک، به هیجان بیاورد.

اما چه چیزی باعث شد که 2012 فیلم  4ستاره شود؟ در زمانی که هالیوود حتی قادر به نمایش یک فرمول ساده نیست، 2012 یک انقلاب است که در عملکرد خود درست پیش رفته است؛ همه بازیگران بجا انتخاب شده‌اند؛ جان کوساک به عنوان رمان‌نویس منتقد، آماندا پیت به نقش همسر  او، تام مک کارتی نقش همسر جدید خوش قلب آماندا،‌ الیور پلاس نقش کارکنان کاخ سفید و وودی هرلسون نقش یک گوینده غیرقانونی رادیو را بازی میکند.

شما هیچ‌وقت از دیدن این فیلم خسته نمیشوید چرا که همیشه در طول مدت فیلم با این سوال‌ها مواجه میشوید؛ چه کسی نجات پیدا خواهد کرد؟ چه کسی میتواند خانواده‌اش را به چین برساند؟ رستگاری برای ثروتمندان، کجا منتظر ایستاده است؟ امریش دیگر بار کجا را منفجر خواهد کرد؟ دیالوگ‌ها نیز درست نوشته شده‌اند و بیشتر ترکیبی هستند از شوخیهای معنیدار بدون اینکه چشم‌ها را از گریه نمناک کنند. به سیاق دیگر آثار امریش این‌بار نیز جلوه‌های ویژه بسیار تکان‌دهنده و خارق‌العاده هستند.

نقاط قوت این فیلم در قسمت‌هایی است که زلزله میآید و شهاب سنگ‌ها مثل گلوله‌های آتش در مسافت‌های زیاد، پرتاب میشوند. آیا 2012 یک اثر هنری است؟ کاملا نه، این فیلم یادآور فلسفه ابداع سینماست که نه فقط برای استفاده‌های هنری، بلکه برای متبلور کردن احساس‌های خوب در مخاطب است.  و این ارزشمند است. بعد از 2012 امریش باید فیلم‌های خود را در سیاره‌های دیگر و در مورد مهاجمانی که به سمت آنها میروند، بسازد.
به روایت سازندگان 2012 این دقیقا همان مسیری است که دنیا  به پایان راه میرسد؛ با یک انفجار عظیم.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

golden globe 2010







نگاهی به برندگان گلدن گلوب 2010

شصت و هفتمین دوره مراسم جوایز گلدن گلاب بهترین‌های سال 2009 سینمای آمریکا را معرفی کرد و همانطور که پیش‌بینی می‌شد، آواتار توانست جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند.

در این دوره، مثل هر سال، جوایز در 2رشته سینما و تلویزیون اهدا شد و در رشته سینما، فیلم‌ها به 2 گونه درام و کمدی یا موزیکال تقسیم شدند. در فیلم‌های گروه درام که بخش مهم‌تر جایزه محسوب می‌شود، گذشته از آواتار، دست‌کم 2 فیلم دیگر امسال به‌شدت مورد توجه منتقدان بوده‌اند که از این دو، «جلیقه محافظ» با وجود موفقیت فراوان چند ماه اخیر و درو کردن تقریبا همه جوایز مختلف سینمای آمریکا، در گلدن گلاب تنها به نامزدی برخی رشته‌ها از جمله بهترین فیلم اکتفا کرد و هیچ جایزه‌ای نگرفت.
جلیقه محافظ یک درام ضدجنگ به کارگردانی کاترین بیگلو است و برخلاف موفقیت‌های پی‌درپی اخیرش، ناکام بزرگ گلدن گلاب امسال محسوب می‌شود. فیلم موفق دوم در چند ماه اخیر، «بالا در آسمان» است که این فیلم نیز اگرچه به‌عنوان یکی از نامزدهای بهترین فیلم مطرح بود اما تنها در رشته فیلمنامه به جایزه رسید و جیس ریتمن و شلدون ترنر، گوی طلای بهترین فیلمنامه را به خاطر این فیلم دریافت کردند.







بالا در آسمان نیز با بازی جورج کلونی یکی از فیلم‌های موفق و پرجایزه در ماه‌های اخیر بوده است. «پرشس» و «لعنتی‌های بی‌آبرو» دیگر رقبای دریافت جایزه بهترین فیلم در رشته درام بودند که البته شکست‌شان در برابر آواتار، چندان غیرمنتظره محسوب نمی‌شود.

اما در بین فیلم‌های خارجی، میشائیل هانکه آلمانی، طبق معمول چند ماه گذشته، جایزه بهترین فیلم را گرفت. «روبان سفید» هانکه این روزها تقریبا در هر مسابقه ای که حضور دارد، جایزه آن را به خانه می‌برد و این بار نیز استثنا نبود.

این ماجرا برای انیمیشن «بالا» هم تقریبا به همین شدت صدق می‌کند. این انیمیشن که پیرمرد جالب و بانمکی را به آسمان می‌فرستد، از زمان ظهور، یکه‌تاز دنیای انیمیشن محسوب می‌شود و این بار نیز نه تنها جایزه بهترین انیمیشن را گرفت بلکه حتی جایزه بهترین موسیقی متن را نیز از آن خود کرد.

اما گذشته از فیلم‌های جلیقه محافظ و بالا در آسمان که به آنچه انتظارش را داشتند، نرسیدند، برخی آدم‌ها نیز ناباورانه مراسم گلدن گلاب را ترک کردند. در صدر این فهرست، جورج کلونی قرار دارد که در طول یکی دو ماه گذشته، از نگاه بسیاری از منتقدان و انجمن‌ها، جایزه بهترین بازیگر سال را دریافت کرده بود. اما کلونی درست در مراسمی که باید بیش از همیشه خود را نشان می‌داد، ناباورانه از جف بریجز که تقریبا کسی فکرش را نمی‌کرد بهترین بازیگر سال شود، شکست خورد.
همه این نکات و نکات مختلف دیگری که درباره نتایج گلدن گلاب امسال صدق می‌کند، سبب شده است، انتقادهای تندی از این آرا صورت گیرد؛ ورایتی، یکی از نشریات معتبر سینمایی، با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود ساعاتی پس از پایان مراسم، گلدن گلاب امسال را شبی خوب برای جریان عوام‌زده سینمای آمریکا و رویکرد کمدی‌های سبک هالیوودی دانست و نوشت: «درحالی‌ که فیلم تجاری آواتار بر رقبای قدرتمندی چون لعنتی‌های بی‌آبرو، بالا در آسمان، پرشس و از همه مهم‌تر جلیقه محافظ پیشی گرفت، گروهی از منتقدان و کارشناسان جدی سینمای آمریکا از این گزینش ابراز تعجب و ناامیدی کرده‌اند.»


حتی خود جیمز کامرون پس از دریافت جایزه بهترین کارگردانی گفت: صادقانه بگویم فکر می‌کردم این جایزه حق مسلم کاترین بیگلو برای فیلم جلیقه محافظ باشد، اما اشتباه نکنید. از اینکه جایزه بهترین کارگردان را دریافت کرده‌ام، بسیار مفتخرم. کامرون پیش‌تر یک بار دیگر برای کارگردانی فیلم تایتانیک برنده جایزه گلدن گلاب شده بود.

مارتین اسکورسیزی در حاشیه مراسم جایزه گلدن گلاب، جایزه سیسیل بی‌دمیل را برای دستاورد یک عمر فعالیت سینمایی دریافت کرد. به گزارش هالیوود ریپورتر، مارتین اسکورسیزی پس از دریافت این جایزه بیان کرد: قرار گرفتن نام من در کنار نام سیسیل بی‌دمیل برایم افتخار بزرگی است و از اینکه به جرگه فیلمسازان بزرگی که پیش از من به این جایزه دست یافته‌اند، پیوسته‌ام، خوشحالم.
مارتین اسکورسیزی در پاسخ به این پرسش که اگر فیلم نمی‌ساخت چه می‌کرد، نیز گفت: احتمالا به نویسندگی یا آهنگسازی روی می‌آوردم اما این دو کار را بلد نیستم و باز هم ناچار می‌شدم به سینما یا دست کم تدریس این هنر روی بیاورم و این کلاس‌ها هم قاعدتا درباره داستان سرایی در سینما بودند.


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
بیوگرافی Sandra Bullock





ساندرا بولاک متولد 26 جولای 1964 آرلینگتون، ویرجنیا آمریکا میباشد. بولاک در آرلینگتون کاونتی ویرجینیا به دنیا آمد. او دختر هلگا میر، یک خواننده آلمانی اپرا و معلم آواز نیمه‌وقت، و جان دبلیو بولاک، یک پیمان‌کار پنتاگون و معلم آواز و مدیرعاملی از آلاباما، بود. پدربزرگ مادری بولاک یک دانشمند باهوش از نورنبرگ آلمان بود. او به دفعات به همراه مادرش با تورهای اپرای او شرکت می‌کرد و بسیاری از سال‌های بچگی خود را در آلمان و سایر نقاط اروپا زندگی کرد. او زبان آلمانی را روان صحبت می‌کند و از طریق ملیت سابق مادرش دارای تبعیت آلمانی نیز هست. بولاک در بچگی باله و هنرهای آوازی را مطالعه کرد و در تولیدهای اپرای مادرش نقش کوچکی را نیز ایفا می‌کرد. ساندرا در دبیرستان واشینگتن-لی درس خواند؛ جایی که او یک چیرلیدر بود و در برنامه‌های تئاتر آنجا شرکت می‌کرد و با یک بازیکن فوتبال آشنا شد. او در سال ۱۹۸۲ فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه کارولینای شرقی در گرین‌ویل کارولینای شمالی ثبت‌نام کرد. در این زمان او به عنوان پیش‌خدمت در یک رستوران کار می‌کرد. او بعداً تحصیل را در سال ۱۹۸۶ برای ادامه‌دادن حرفه بازیگری ترک کرد؛ درحالی که تنها سه واحد باقی‌مانده برای فارغ‌التحصیلی فاصله داشت. وی به منظور ادامه تست‌های بازیگری به منهتن رفت و شغل‌های گوناگون عجیبی را نیز برگزید (متصدی بار، پیش‌خدمت مهمانی، کنترل‌کننده کت) ساندرا بعدها، دانشگاه خود را نیز تمام کرد و از دانشگاه کارولینای شمالی، درجه لیسانسیه را نیز دریافت کرد. ساندرا کارش را با فعالیت در تلویزیون دنبال کرد که از آن میان می توان به مجموعه های «مرد شش ملیون دلاری» و «زن اتمی» درسال 1989 اشاره کرد که او را به لوس آنجلس معرفی کرد و حتی نقشی که قرار بود ملانی گریفیت در نسخه تلویزیونی «دختر کاری» ایفا کند از چنگش درمی آورد. اما اولین حضور رسمی و جدی او را باید «بازی عشق. شماره 90» محصول 1992 دانست. بولاک این موفقیت را با یک نقش مشابه در «چیزی به نام عشق» همان سال ادامه می دهد. 


جالب آنکه موفقیت بزرگ او همان سال درست زمانی روی می دهد که در آخرین دقایق جایگزین لوری پتی در «مرد ویرانگر» مقابل سیلوراستالونه می شود، اگر چه نقش او را در تقابل با کاریزمای استالونه چندان کاری نداشت و زمانش نیز کوتاه بود، اما مورد توجه تهیه کننده ای به نام جوئل سیلور قرار می گیرد که او را به یان دی بانت کارگردان معرفی می کند. دی بانت هم در مرحله بازیگر گزینی برای فیلم سراسر اکشن بعدی خود بود، می گوید برای نقش آنی به دنبال بازیگر قدرتمندی می گردد و با دیدن بولاک سریعا نقش را به او می دهد. بولاک در کنار کیانو ریوز قرار می گیرد، اما تهیه کننده کار می گوید برای نقش دنبال یک خانم بلوند می گشت با حضور بولاک مخالفت می کند تا اینکه با اصرار های دی بانت نقش به ساندرا می رسد و «سرعت» ساخته می شود، فیلم که نه تنها به فروش خیره کننده ای دست پیدا کرد بلکه باعث شد تا بولاک به عنوان یک قهرمان خانم شناخته و معروف شود. تا جایی که بولاک در یک مصاحبه گفت من اصلا یک ملیون سال هم فکر نمی کردم که یک اتوبوس درهای موفقیت را برای من باز کند. اما درهای باز شده  بولاک به سرعت برای کمدی رومانتیک سال با نام «وقتی که خواب بودی» پذیرفته می شود فیلم یک موفقیت همزمان تجاری و هنری بود که بولاک آن را با اقتباس سینمایی «زمانی برای کشتن» اثر جان گریشام ادامه داد که در آن با اشلی جاد و میتومک کوناهی همبازی بود. موفقیت فیلم این مساله را تضمین کرد که دوره لذت بردن بولاک از کار و زندگی فرا رسیده و او حالا به راحتی در آثار دلخواهی چون «در میان عشق و جنگ» (1996) و «Two if by Sea» در همان سال بازی کرد. سال 97 همراه شد با دنباله ای بر سرعت که تحت عنوان «سرعت 2 :کنترل سفر دریایی» به نمایش در آمد از بخت بد کار نگرفت و بولاک با نقشه هایش به جای ماند. همان سال بولاک در کمدی رومانتیک «جادوی علمی» در مقابل نیکول کیدمن قرار می گیرد فیلم موفقیت دیگری به کارنامه اش می افزاید و بولاک دوباره روی بورس می افتد. نیروهای طبیعت در سال 99 شکست می خورد و بولاک کارها را رها می کند تا سال 2000 برسد. ساندرا پس از اجرای نقش‌های موفقی در دهه ۹۰ میلادی هم‌چون «سرعت» و «وقتی تو در خوابی»، حرفه‌اش را به عنوان یک بازیگر هالیوودی نقش اول مشهور با فیلم‌هایی مانند «خانم» «موافقت» و «تصادف» که تحسین منتقدان را دریافت کردند، دنبال کرد. در سال ۲۰۰۷ او با داشتن سرمایه ۸۵ میلیون‌دلاری در رده ۱۴ ثروتمندترین اشخاص نامدار زن قرار گرفت.


لیست فیلم های ساندرا بولاک بعنوان بازیگر:
Hangmen (1987) .... Lisa Edwards
Bionic Showdown: The Six Million Dollar Man and the Bionic Woman (1989) (TV) .... Kate Mason
"Starting from Scratch" .... Barbara Webster (1 episode, 1989)
Who Shot Patakango? (1989) .... Devlin Moran
The Preppie Murder (1989) (TV) .... Stacy
Religion, Inc. (1989) .... Debby Cosgrove
"Working Girl" .... Tess McGill (12 episodes, 1990)
"Lucky Chances" (1990) TV series .... Maria Santangelo
Love Potion No. 9 (1992) .... Diane Farrow
The Vanishing (1993) .... Diane Shaver
When the Party's Over (1993) .... Amanda
The Thing Called Love (1993) .... Linda Lue Linden
Demolition Man (1993) .... Lt. Lenina Huxley
Fire on the Amazon (1993) .... Alyssa Rothman
Wrestling Ernest Hemingway (1993) .... Elaine
Speed (1994/I) .... Annie Porter
Who Do I Gotta Kill? (1994) .... Lori
While You Were Sleeping (1995) .... Lucy Eleanor Moderatz
The Net (1995) .... Angela Bennett
Two If by Sea (1996) .... Roz
A Time to Kill (1996) .... Ellen Roark
In Love and War (1996) .... Agnes von Kurowsky
Speed 2: Cruise Control (1997) .... Annie
Hope Floats (1998) .... Birdee Pruitt
Making Sandwiches (1998) .... Melba Club
Practical Magic (1998) .... Sally Owens
The Prince of Egypt (1998) (voice) .... Miriam
Forces of Nature (1999) .... Sarah Lewis
Gun Shy (2000) .... Judy Tipp
28 Days (2000) .... Gwen Cummings
Miss Congeniality (2000) .... Gracie Hart
Murder by Numbers (2002) .... Cassie Mayweather / Jessica Marie Hudson
Divine Secrets of the Ya-Ya Sisterhood (2002) .... Siddalee 'Sidda' Walker
Two Weeks Notice (2002) .... Lucy Kelson
"George Lopez" .... Amy (3 episodes, 2002-2004)
Crash (2004/I) .... Jean Cabot
Loverboy (2005) .... Mrs. Harker
Miss Congeniality 2: Armed & Fabulous (2005) .... Gracie Hart
The Lake House (2006) .... Kate Forster
Infamous (2006) .... Nelle Harper Lee
Premonition (2007/I) .... Linda Hanson
The Proposal (2009/I) .... Margaret Tate
All About Steve (2009) .... Mary Horowitz
The Blind Side (2009) .... Leigh Anne Tuohy

 -----------------------------------------------------------------------------------------------
بیوگرافی Monica Bellucci







مونیکا بلوچی متولد 30 سپتامبر 1964 پروجا، آمبریا ایتالیا میباشد. پدرش لوییجی بلوچی و مادرش ماریا جاستینلی است. بلوچی در سال ۱۹۶۴ در یکی از روستاهای ایتالیا به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به شهرپروجا می آید. برای کمک هزینه تحصیل به صورت آزاد مانکنی مد پیشه می کند و بعد از مدتی تحصیلات دانشگاهی را رها می کند تا تمام وقت به این کار بپردازد. در 1990 دینو ریسی به او در سریال «Vita Coi Figli» نقشی داد و حرفه بازیگری او از اینجا شروع شد. وی در فیلم «La Riffa» اثر فرانچسکو لادادیو به چشم آمد و بعد از آن نیز در فیلم «Monica Bellucci» به ایفای نقش پرداخت. چهره خاص ایتالیایی-شرقی او باعث می شود که تهیه کنندگان به عنوان بازیگر از او دعوت به همکاری کنند و اولین حضور هالیوودی او در نقش عروس دراکولا در فیلم «دراکولای برام استوکر» اثر فرانسیس فورد کاپولا بود که در میان ستاره های اروپای و معروفی چون گری الدمن، وینونا رایدر، آنتونی هاپکینز و کینو ریوز قرار گرفت. درخشش جهانی بلوچی اما با فیلم «مالنا» اثر جوزپه تورناتوره رخ داد. بازی او در نقش مالنا یک مشخصه منحصر به فرد داشت. او با داشتن دیالوگ کم و تنها با حرکات بدن و صورت خود تا حد یک ستاره درخشید. با وجود این که مالنا نام بلوچی را جهانگیر کرد اما نتواست به شایستگی از نامی که به دست آورده استفاده کند، و مدل عکس های نیمه برهنه بودن را به پیگیری جدی تر هنرپیشگی ترجیح داد. مونیکا در سال 1988به عنوان یک مانکن در مرکز اروپایی مد لباس (Fashion) به میلان رفت. او با مدیریت مد الیت قرارداد بست. سال 1989در پاریس او به چهره ای مهم در فشن تبدیل شد و سپس به در نیویورک رفت. او با D&G و ELLE قرار داد بست. در این سال بلوچی به یادگیری زبان و بازیگری پرداخت. در 2003 او با Maxim نیز قراردادی امضا کرد. در سال 2004 وقتی که دخترش را حامله بود عکسهای برهنه اش در مجله Vanity Fair از او چاپ شد. مجله به خاطر اینکه قوانین ایتالیا را نقض کرده بود مورد اعتراض قرار گرفت. مونیکا بلوچی اکنون همسر هنرپیشه ای فرانسوی وینسنت کسل است و با او در چندین فیلم همبازی بوده و از او یک دختر به نام دیوا دارد. در سال 2004 او در لیست 100 نفر برتر زنان زیبای جهان از دید سایت AskMen’s قرار گرفت.



لیست فیلم های مونیکا بلوچی بعنوان بازیگر:

Vita coi figli (1990) (TV) .... Elda
Briganti (1990)
La riffa (1991) .... Francesca
Ostinato destino (1992) .... Marina/Angela

Dracula (1992) .... Dracula's Bride

I mitici (1994) .... Deborah
Palla di neve (1995) .... Melina
Il cielo è sempre più blu (1995)
Joseph (1995) (TV) .... Pharaoh's Wife
Sorellina e il principe del sogno (1996) (TV) (uncredited) .... Princess
L'appartement (1996) .... Lisa
Stressati (1997)
Dobermann (1997) .... Nathalie/Nat the gipsy
Mauvais genre (1997) .... Camille
Come mi vuoi (1997) .... Nellina
Le plaisir (et ses petits tracas) (1998) .... La jeune fille éplorée
Compromis (1998) .... Monique, la jeune première
L'ultimo capodanno (1998) .... Giulia
A los que aman (1998) .... Valeria
Comme un poisson hors de l'eau (1999) .... Myrtille
Méditerranées (1999) .... Marguerite
Under Suspicion (2000) .... Chantal Hearst
Franck Spadone (2000) .... Laura
Malèna (2000) .... Malèna Scordia
Le pacte des loups (2001) .... Sylvia
Astérix & Obélix: Mission Cléopâtre (2002) .... Cléopâtre
Irréversible (2002) .... Alex
Ricordati di me (2003) .... Alessia
Tears of the Sun (2003) .... Dr. Lena Fiore Kendricks
The Matrix Reloaded (2003) .... Persephone
Enter the Matrix (2003) (VG) (voice) .... Persephone
The Matrix Revolutions (2003) .... Persephone
The Passion of the Christ (2004) .... Magdalen
Agents secrets (2004) .... Barbara/Lisa
She Hate Me (2004) .... Simona Bonasera
Prince of Persia: Warrior Within (2004) (VG) (voice) .... Kaileena
The Matrix Online (2005) (VG) (voice) .... Persephone
The Brothers Grimm (2005) .... Mirror Queen
Combien tu m'aimes? (2005) .... Daniela
Sheitan (2006) .... La belle vampiresse
N (Io e Napoleone) (2006) .... Baronessa Emilia Speziali
Le concile de pierre (2006) .... Laura Siprien
Heartango (2007) .... L'inafferrabile/La passionale/L'indecisa/La curiosa/L'aggressiva/La mamma/La premurosa
Manuale d'amore 2 (Capitoli successivi) (2007) .... Lucia
Shoot 'Em Up (2007) .... Donna Quintano
Le deuxième souffle (2007) .... Simona - dite 'Manouche'
Sanguepazzo (2008) .... Luisa Ferida
L'uomo che ama (2008) .... Alba
The Private Lives of Pippa Lee (2009) .... Gigi Lee
Ne te retourne pas (2009) .... Jeanne
Baarìa (2009) .... Bricklayer's girlfriend
Omaggio a Roma (2009) .... Tosca
The Whistleblower (2010) (post-production)
The Sorcerer's Apprentice (2010) (post-production) .... Veronica
1:30 Train (2010) (announced)